bato-adv
کد خبر: ۳۱۶۵۹۶

انتخابات و «روستاهراسی»

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۶
شرق نوشت: 

در کارزار انتخاباتی اخیر، بار دیگر «روستا» و «روستاییان» به کانون خبر و مباحث داغ کاندیداهای اصلی ریاست‌جمهوری تبدیل شدند. یک جناح کاروان به روستاها روان کرد تا با تحفه‌ و ترفند‌های تبلیغاتی، روستاییان را که به نظر آنان، نیازمند، محروم و دیندار هستند، به وعده‌های اقتصادی و افزایش یارانه‌ها امیدوار کند یا آنها را از گسترش بی‌دینی هراسانده و به سوی کاندیدای مد نظر خود جلب کند.
 
جناح دیگر نیز که خود را از قافله هجوم بی‌رحمانه تبلیغاتی رقیب در مناطق روستایی جامانده می‌دید، هراسناک تلاش کرد که به هر وسیله‌ای منکر تبلیغات و شایعات منفی جناح مخالف و تأثیرگذاری پیام آنان بر روستاییان وامانده از کارزار انتخاباتی خود در مناطق محروم روستایی شود.
 
نقطه مشترک هر دو جناح همانا ابهام و هراس از روستا به‌عنوان کانون لرزان اما تأثیرگذار در انتخابات است. همین دیدگاه عملا به یک دل‌نگرانی مشترک درباره نقش و آرای روستاییان تبدیل شده که می‌توان از آن به «روستاهراسی» تعبیر کرد؛ اما به اعتقاد نویسنده، بینش حاکم و برایند عملکرد طرفداران هر دو جناح سیاسی و دیدگاه‌های غالب نشانگر یک شناخت ناقص و داوری عجولانه و ناعادلانه درباره نقش روستاییان است. طرفداران آتشین هر دو جناح رأی روستاییان را یک خطر بالقوه می‌دانستند.

رأيي كه به دلیل فقر مادی، ناآگاهی و احساساتی‌بودن می‌تواند به‌سادگی و بدون اختیار دستمایه دسیسه جناح مخالف قرار گرفته و نتیجه آرای ملی را به کلی دگرگون کند. هفته آخر تبلیغات هر دو نامزد انتخاباتی شاهد اوج‌گرفتن این نگرانی و طبعا تلاش‌های شتاب‌زده تبلیغاتی هر دو جناح بود.
 
مروری بر آرای مأخوذه و رفتار انتخاباتی جامعه روستایی در ایران نشانگر تحولی عظیم و سریع در نیم‌قرن اخیر است که غالبا ریشه‌ها و تأثیرات آن نادیده مانده و لاجرم تا انتخابات بعد مجددا به بوته فراموشی سپرده خواهد شد. تحولات جمعیتی و معیشتی از یک سو، توسعه آموزش و تحولات فرهنگی سریع به همراه افزایش چشمگیر ارتباطات در جامعه روستایی از سوی دیگر، باعث تغییرات شگرفی در رفتار و گرایش‌های جامعه روستایی ایران شده که از چشم سیاست‌گذاران و مدیران توسعه غالبا مغفول مانده است.
 
همین واماندگی در شناخت جامعه روستایی باعث می‌شود که نه‌تنها از درک کنش انتخاباتی آنها غفلت کنیم؛ بلکه در مدیریت و حکمرانی مناطق و جامعه روستایی که مطالبات جا‌مانده و برحقی از حاکمیت دارند، نیز همواره غافل بمانیم. شاید بتوان پیشران‌های تأثیرگذار بر رفتار انتخاباتی روستاییان را تحت‌ تأثیر دو مؤلفه جدی محسوب کرد: مؤلفه اول «خلقیات» روستاییان است که تحت‌ تأثیر تاریخ، معیشت و روحیات خاص زندگی روستانشینی است و مؤلفه دوم، «مطالبات» روستاییان است که به‌عنوان شهروند تحت ‌تأثیر توقعات آنان از حاکمیت شکل می‌گیرد؛ هر دوِ این عوامل به صورت جدی و دور از چشم مدیران و سیاست‌گذاران، در حال تغییر و دگرگونی سریع است.
 
در نیم‌قرن اخیر هم خلقیات و نگرش روستاییان و هم مطالبات آنان از حاکمیت و دولت به شدت تغییر یافته است. سنتی‌بودن جامعه روستایی و تأثیر بنیادهای فرهنگی و دینی بر تصمیم و انتخاب آنها یک اصل پذیرفته‌شده در همه کشورهای جهان است؛ اما به دلیل گره‌خوردن سیاست و مذهب در ایران بعد از انقلاب اسلامی، نه تنها نگرش و کنش روستاییان بسیار سیاسی‌تر از قبل عمل می‌کند؛ بلکه مبانی و نگرش دینی آنها نیز از پویایی و تحولات سریع‌تر از دیگر جوامع روستایی سنتی جهان سوم در حال تغییر برخوردار است. این تحولات به همراه ترکیب بالای جمعیت جوان و تحرک و تغییرات جمعیتی و نرخ مهاجرت روستاییان سرعت این فرایند را بیش از انتظار و شناخت تصمیم‌سازان تغییر داده است.
 
از سوی دیگر عقب‌ماندگی اقتصاد روستا و شیوه معیشت روستاییان عملا باعث شکاف فزاینده درآمدی در روستا شده است. این عقب‌ماندگی اقتصادی که نتیجه برنامه نامتوازن توسعه‌ای است، مطالبات متعددی را برای جامعه روستایی به وجود آورده که دستمایه کاندیداهای ریاست‌جمهوری در هر کارزار انتخاباتی قرار می‌گیرد.
 
با انتخاب مجدد و مقتدرانه دولت دکتر روحانی فرصتی فراهم شده که دولت گفتمان خود با جامعه روستایی را تغییر دهد و با برنامه‌ریزی جامع توسعه روستایی بحران اشتغال و درآمد جامعه روستایی و شکاف طبقاتی را کاهش دهد. برنامه‌ای که متکی بر حمایت صدقه‌ای از جامعه روستایی نباشد.
 
بدیهی است این امر نه تنها شاخص‌های عدالت اجتماعی را در سطح ملی بهبود می‌بخشد؛ بلکه چالش عقب‌ماندگی روستا و دل‌نگرانی همیشگی «روستاهراسی» در فرایند انتخابات را که مبنای مردم‌سالاری در روند توسعه سیاسی کشور است، برطرف می‌کند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین