مردی که متهم است کودک یکساله همسرش را کشته در حالی در جلسه محاکمه، قتل را منکر شد که پزشکی قانونی ضربه مغزی و خوراندن مواد مخدر به دختر خردسال را علت مرگ او دانسته است.
مرداد سال 89 بود که مردی کودک یکسالهای به نام هستی را روی دستانش گرفت و به بیمارستانی در اطراف کرج منتقل کرد. این مرد گفت ناپدری کودک است و نمیداند چه اتفاقی برای او افتادهاست. مرد جوان مدعی شد کودک ناگهان بدحال شد و بعد هم از هوش رفت. زمانی که متخصصان بالای سر هستی حاضر شدند و جسم یخزده او را دیدند متوجه شدند کار از کار گذشته اما به نظر نمیرسید کودک بر اثر حادثه جانش را از دست داده چراکه آثار کبودی روی سینه کودک مشخص بود و معاینههای پزشکی نشان میداد مرگ این کودک بر اثر ضربه مغزی بودهاست. بنابر این، گزارش این مرگ به پلیس داده و تحقیقات برای روشن شدن علت فوت هستی آغاز شد.
پلیس، ناپدری هستی را برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر مورد بازجویی قرار داد. این مرد منکر داشتن هر نوع اطلاعاتی شد و گفت: مدت زمان زیادی نیست که با صدف ازدواج کردهام. او یک دختر داشت و تازه از شوهرش جدا شدهبود. عاشقش شدم و از او خواستم با من ازدواج کند. او همسر صیغهای من شد و زندگی خوبی باهم داشتیم. مرد جوان که رضا نام دارد در مورد روز حادثه گفت: آن شب مادر همسرم خانه ما بود بعد از شام خواست به خانهاش برود چون شب بود تصمیم گرفتم او را به منزلش برسانم.
هستی گریه کرد و خواست با من بیاید من به صدف گفتم خودش هم با ما بیاید تا از هستی مراقبت کند وقتی مادرزنم را رساندم در راه برگشت متوجه شدم مخزن گاز ماشین در حال خالی شدن است به پمپ رفتم که گاز بزنم یکدفعه هستی حالش بد شد. خیلی نگراش شدیم ماشین را کنار خیابان پارک کردیم و با تاکسی به بیمارستان رفتیم. من اصلا متوجه نشدم چه بلایی سر بچه آمدهاست.
گفتههای ناپدری مورد تایید صدف قرار گرفت و او هم مدعی شد ضربهای به بچه نخوردهاست اما پزشکی قانونی در اظهار نظر خود راز مرگ هستی یکساله را برملا کرد. پزشکان قانونی بعد از کالبدشکافی اعلام کردند آثار کبودیهای گسترده روی بدن این کودک دیده شده و بررسیها نشان میدهد هستی دچار خونریزی وسیع مغزی هم شده و احتمالا ضربهای به سر او وارد شدهاست.
همچنین نمونهبرداری از خون این کودک و بررسی محتویات معده او نشان میدهد دو نوع مخدر به خورد این کودک دادهشده و ترمادول و هرویین به صورت ترکیبی در معده این کودک وجود دارد. هر یک از دو عامل خونریزی مغزی و مواد مخدر خورانده شده به کودک، میتواند به تنهایی عامل مرگ او باشد. رضا با توجه به این نظریه یکبار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت هرچند او بازهم تکرار کرد در قتل هیچ نقشی نداشته و نمیداند برای کودک چه اتفاقی افتاده اما مادر هستی اعتراف کرد در جریان قتل فرزندش بودهاست.
این زن به پلیس گفت: بعد از اینکه از شوهر اولم که پدر هستی بود جدا شدم با رضا آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و باهم ازدواج کردیم مدتی بعد فهمیدم رضا مرد بداخلاقی است و بارها هم من را کتک زد با این حال تحمل میکردم تا اینکه فهمید پدر هستی دو میلیون تومان به حساب دخترم ریخته است آنقدر کتکم زد که مجبور شدم آن پول را بگیرم و به رضا بدهم. این مرد خیلی بداخلاق است و بعد از اینکه هستی جانش را از دست داد رضا پیش من اعتراف کرد او را کشتهاست البته من شاهد کتک خوردن بچهام نبودم. با توجه به این گفتهها پرونده ناپدری با اتهام قتل عمدی کودک یکساله به دادگاه کیفری استان البرز فرستاده شد و به دلیل شناسایی نشدن پدر هستی دادستان از طرف او درخواست قصاص کرد. در جلسه دادگاه مادر کودک در جایگاه حاضر شد و او نیز ضمن شکایت از رضا و درخواست قصاص گفت فقط زمانی حاضر است رضایت بدهد که رضا او را طلاق بدهد. این زن گفتههایش در دادسرا را یکبار دیگر تکرار کرد و گفت شوهرش عامل این جنایت است.
در ادامه ناپدری در جایگاه حاضر شد، او هم اتهامات را رد کرد و گفت: من هیچ خصومتی با هستی نداشتم و خیلی هم او را دوست داشتم. هستی آن شب پیش مادر و مادربزرگش بود و اگر اتفاقی برای این کودک افتاده به من ربطی ندارد و مربوط به آن دو نفر است. من اتهام قتل را قبول ندارم و درخواست برائت دارم. من از هیچکدام از ضرباتی که به کودک وارد شده اطلاعی ندارم. البته مدتی قبل از حادثه با همسرم و هستی کنار رودخانه رفته بودیم هستی آنجا بازی میکرد و چندباری زمین خورد شاید کبودیها بهدلیل برخوردش با زمین باشد اما از خونریزی مغزی و موادی که در بدنش پیدا شده اطلاعی ندارم.
بعد از پایان دفاعیات رضا و وکیل مدافعش هیات قضات شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.