bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۵۱۰۰۳
معلمان زیر خط فقر و فرق رسانه‌ای

سهم یک قشر از صدا و سیما: هیچ؟!

تاریخ انتشار: ۱۴:۴۵ - ۰۶ آبان ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- محمد زارع؛ براساس اصل 175 قانون اساسی تکلیف و رسالت رسانه ملی صدا و سیما به روشنی معین است. در این اصل‏ مهم چنین آمده است: « در صدا و سیمای‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏، آزادی‏ بیان‏ و نشر افکار با رعایت‏ موازین‏ اسلامی‏ و مصالح‏ کشور باید تأمین‏ گردد...».

اما این رسالت قانونی در خصوص معلمان عمدا یا سهوا به فراموشی سپرده شده و یا مغفول مانده است.این قشر فراموش شده علاوه بر اینکه زیرِ زیرِ خط فقر وفرق معیشتی وتوجه مسئولان قرار دارند، از سوی دیگر نیز زیر خط فقر وفرق رسانه ای در حال فنا وجان دادن هستند.

بدون شک تاثیر و نفوذ پذیری رادیو و تلویزیون بیش از هر رسانه دیگری بر افکار، فرهنگ و الگوسازی مدنی و رفتاری،در تنزل و یا تزاید اقبال عمومی به فرد یا قشر خاصی و نیز مقابله با فرهنگهای مهاجم دشمن، بسیار نقش آفرین و حائز اهمیت است.

صدا وسیما قاب شیشه ای جذابیست که افراد جامعه را از هر طیف و سن و سالی به سوی خود می کشاند. براساس همین اصل اساسی مهم است که رسانه ملی باید درآزادی بیان و نشر افکار با رعایت آداب اسلامی و مصالح کشورقدم بردارد و سعی نماید تا در ایفای رسالت ملی و قانونی خود که برقراری عدالت رسانه ای و پرهیز از تبعیض و قشربندی درجامعه است خوب نقش آفرینی کند و برای انعکاس نقطه قوتها و ضعفها و دیدگاههای افراد و اقشار مختلف جامعه منصفانه عمل کند.

در این راستا افکار عمومی می تواند بهترین قاضی و داور باشد ودر صدد تحمیل والقای نظر و فکر شخص یا گروه وحزب و قشر خاصی نباشد.

همچنین باید بستر مناسبی برای بازار سالم نقادی و اظهارنظرهای منصفانه و مشفقانه آحاد مردم از هر صنف و طیفی فراهم نماید.

با این وجود لازم است که رسانه ملی فارغ از هر قوم و قبیله و حزب باشد، همانگونه که رهبری، رهبر و ولی همه و متعلق به آحاد جامعه، هم از غنی و فقیر وهم دارا وندار است، صدا وسیما نیز جز برای همه نظام و ملت برای گروه خاصی نیست.

لذا به همین خاطر است که از سه قوای مقننه و مجریه و قضائیه مجزا گشته و زیر نظر رهبری در آمده است.

از جمله لوازم این استقلال و عدم وابستگی و دلبستگی تامین منابع انسانی خود از حیث بی طرفی و بی غرضی از یک سو و نیز شورایی که ناظر بر آن تعیین می شود ظرافت ودقت نمود تا افراد تنگ نظر، قومگرا و حزبی نفوذ نکنند.

رسانه ملی که تحت امر رهبریست دانشگاه ملی است باید آنگونه باشد که درگاهش به روی تمام اقشار جامعه باز باشد.

در برنامه سازیها و خبرسازیها اینگونه نباشد که صرفا داراها و یقه سفیدها و یا قشرخاصی مثل فوتبالیستها یا هنرمندان و یا پزشکان وبرخی نهادهای کشوری ولشکری سهامدار خصوصی و اصلی رسانه باشند و خود راصاحب اختیار و زبان گویای ندارها و سایر افراد جامعه تلقی کنند.

رسانه ملی یک سفره ملی برای تمام ملت ومردم است که باید همه از آن به اندازه ی خود سهم ببرند.

رسالت رسانه ایجاد ارتباط دوسوی میان مردم و مسئولان حکومت است. اما هر آنچه در افکار عمومی به نظر می رسد بیشتر رسانه ی تک بعدی و خصوصی و برای قشری خاص مبدل شده و اینکه بیشتردر نقش روابط عمومی نهادهای کشوری و لشکری ظاهر شده است و در خصوص نقش ملی خود وملت هرآنچه میل وخوش آیند مدیران ونهادها باشد ضبط ومنتشر میشود.

بدون شک این اقدام موجب شکاف و بی اعتمادی مخاطبین به رسانه ومدیران خواهد شد.وعموم مخاطبین که سرمایه اصلی نظام ورسانه است را از دست خواهد داد و ناخود آگاه جوان و نوجوان و قشر عظیمی را به سمت رسانه های منحرف وکذاب ومعاند بیگانه هدایت می کند.

از مهمترین قشر های اثر گذار فرهنگ ونسل آینده معلمین هستند که علی رغم توصیه های مکرر رهبر معظم انقلاب در رسانه ملی در مقایسه با سایر اقشار برند و مارکدار جامعه همانگونه که از فقر وفرق مالی ومعیشتی رنج می برند، زیر خط فقر وفرق رسانه ای نیز بوده و هیچ کرسی رسانه ای ندارند.

کافیست جمع دقایق و ساعات تهیه برنامه برای اقشارخاص مثل فوتبال و فوتبالیستهای میلیاردی و حواشی غیر اخلاقی آن و موضوعات پزشکی وحواشی آن و موضوعاتی از جنس اقتصادی و سیاسی و پلیسی را با موضوع معلمان و بیان مشکلاتشان مقایسه و ارزیابی نمود. نتیجه آن می شود که سهم معلمان در رسانه ملی هیچ به 100 است و معلمان صرفا در شعار دیده می شوند اما نه دراراده مسئولان عملی دیده شده ونه سهمی در رسانه دارند.

بدون شک مهمترین و اصلی ترین مخاطب صدا وسیما یک میلیون معلم به همراه 13میلیون کودک ودانش آموز جوان و نوجوان و خانواده میلیونی آنهاست.

با توجه به آخرین آمار اعلامی حدود 75 درصد خانواده های تهرانی از ماهواره استفاده می کنند چرا وبه چه علت جواب را باید از مدیران رسانه ملی پرسید.

بنابراین اعتمادسازی وعدالت رسانه ای مهمترین اصل یک رسانه وحیات آن تلقی می شود. با توجه به رشد قابل تقدیر وتلاش دست اندرکاران صدا وسیما در توسعه شبکه های مختلف می بینیم که کودکان، ورزشکاران، بازاریان و صنعتگران، پزشکان، و پلیس و قاطبه اقشار ونهادهای گوناگون کشوری ولشکری وعموم مردم شبکه و برنامه ویژه به خود دارند و چه بسا در شبکه های غیر تخصصی نیز برنامه سازان و مدیران شبکه ها توجه ویژه به موضوعات ورزشی و اقتصادی و پزشکی داشته وبرنامه های متعددی تهیه و پخش می کنند در حالیکه قشر بی رسانه معلمان در میلیونها ثانیه برنامه سازی رسانه ملی هیچ سهمی به خود اختصاص نداده است.

آیا این کوتاهی و قصور متوجه سستی خود معلمان است یا به مسئولان آموزش و پرورش و نوع مدیریت آنها بستگی دارد؟ و یا اینکه مدیران و تهیه کنندگان صدا و سیما انگیزه و اراده ای انقلابی براساس سفارش و رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب و نیز براساس رسالت بی طرفی وملی درخود نمی بینند.

با توجه به مجموعه های دهها و صدها قسمتی مثل خندوانه، ماه عسل و سایر برنامه های پر مخاطب اجتماعی و علمی وسیاسی بوضوح دید می شود که معلم سهم و حق حضور در چنین برنامه هایی ندارد وشعله معلم هراسی وانزوای معلمان روز به روز بیشتر می شود.

بنابراین می توان به صراحت گفت که تیر تبعیض رسانه بر قلب معلمان نشسته و جوهره و اکسیر ارزشگذاری به مقام و منزلت این قشرکه همانا دیده شدن و داشتن کرسی دائم رسانه ایست مغفول مانده.

شایان ذکر است که اگر معلم هویت رسانه ای ندارد لااقل به تخریب و تضعیف او دامن زده نشود.رسانه ملی عمل به سخنان رهبری را نصب العین کارها و رسالت خود قراردهد زیرا مرگ هویت رسانه ای معلم، مرگ توسعه وپویایی جامعه را رقم خواهد زد.

ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۷
تنها راه اینکه یک شخص یا یک سیستم در مسیر درست قرار بگیره این شاید باشه(بر اساس تجربه) که رقیب داشته باشه ولی این صدا وسیما متاسفانه بی رقیب است!! و از این جهت نمره ای نمی توان بهش جز منفی داد.
ناشناس
-
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۶
احسنت.
جامعه رو به بی معنایی میرود و ارزش های اجتماعی تنها در قالب مادیات معنا میگیرند
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
مجله فرارو