یادداشت دریافتی- مهران صادقیان؛ عید فطر، مجالی است برای بازگشت انسان به فطرت خدادادی خویش
آیینی است که انسان را به یادآوری ریشه و سرشت خویش فرامی خواند
فرصتی است برای جلا بخشیدن به نیازهای فطری انسان و پیراستن آنها از زنگارهای دنیوی و یا تعصّبات و کج فهمیهای اعتقادی
همان نیازهایی که خداوندگار و خالق انسان، روح و روان او را بر آنها استوار ساخت و آرامشِ نوع بشر را بر توجه و برآورد آن نیازها مشروط کرد...
نیازهایی هم چون خداجویی – فضیلت خواهی – زیبایی طلبی – خلاقیّت.. و عشق ورزی و پرستش...
همان نیازهایی که بشر مادی زده و دین ستیزِ هزاره سوم، از یک سو با نفی آنها و اصالت بخشیدن به علم و تخصص و غرق شدن درشهوات و نفس پرستی و ابتذال، خود و جامعه خویش را به بن بست و پوچی رسانده و به ویرانی خویش و ابتذال فرهنگ و اندیشه خویش پرداخت...
و یا با افراطیگری اعتقادی و ایدئولوژیک، به جنگ و ستیز و محو آنها قیام کرد و دین ستیزی و دین گریزی را به ارمغان آورد...
غافل از آنکه، دین آمده است تا مصلحی باشد بر طبیعت انسان و نیازهای او
کارکرد دین، تعدیل تمایلات انسان است و قرار دادن آن در مسیرِ صحیح خویش و نه ستیز و حذف و تکفیر...
شهید مطهری، چه زیبا و شجاعانه و آن هم در لباس و کسوت یک روحانی و مبلّغ دین به تبیین این مفهوم قیام کرده، جان در راه این آرمان مقدس میگذارد و به دست افراطیون فرقان و به اتّهامی واهی قربانی شدن ارزشهای راستین تشیّع سرخ علوی به شهادت میرسد...
شهید مطهری در باب فطرت میفرماید: «بعضی از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین به نام دین به جنگ همه چیز برمی خیزند، شعارشان این است که اگر میخواهی دین داشته باشی پشت پا بزن به همه چیز، گرد مال و ثروت نگرد، ترک حیثیت و مقام کن، زن و فرزند را رها کن، از علم بگریز که حجاب اکبر است و مایه گمراهی است، شاد مباش و شادی نکن، از خلق بگریز و به انزوا پناه ببر و امثال اینها بدیهی است وقتی که مفهوم زهد، ترک وسائل معاش و ترک موقعیت اجتماعی و انزوا و اعراض از انسانهای دیگر باشد، وقتی که غریزه جنسی پلید شناخته شود و منزّهترین افراد کسانی باشند که در همه عمر مجرد زیستهاند، وقتی که علم دشمن دین معرفی شود و علما و دانشمندان به نام دین در آتش افکنده شوند و یا سرهایشان زیر گیوتین برود، مسلماً و قطعاً مردم به دین بدبین خواهند شد.»
پس راه پیش گیری از دین گریزی و دین ستیزی مردم آن است که مربیان دین:
- اولاً: بکوشند خودشان عالم و محقق و دینشناس بشوند، و به نام دین مفاهیم و معانی نامعقولی را در اذهان مردم وارد نکنند که همان معانی نامعقول، منشأ حرکتهای ضد دینی میشوند.
- ثانیاً: در اصلاح محیط بکوشند و از آلودگیهای محیط تا حدود امکان بکاهند.
▪ ثالثاً: از همه مهمتر و بالاتر اینکه به نام دین و به اسم دین با فطریات مردم معارضه نکند آن وقت است که خواهید دید، مردم، (یدخلون فی دین الله افواجاً).
برگی از کلام وحی:
فَأقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیْفَاً فِطْرَتَ اللهَ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیْلَ لِخَلْقَ اللهِ ذَلِکَ الدِّینُ القَیِّمْ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» (روم: ۳۰) پس روی خود به سوی دین حنیف کن که مطابق فطرت خدادادی است. فطرتی که خدا بشر را بر آن آفریده و در آفرینش خدا دگرگونی نیست. این است دین قیم، ولی بیشتر مردم نمیدانند