حضرت امام خمینی 16 بهمن سال 1357 درجمع بیش از چهارصد تن از خبرنگاران داخلى و خارجى ضمن بیان سخنانی در خصوص آرمان ملت ایران- مخالفت عمومى با سلطنت و رژیم تحمیلى ،"مهدی بازرگان" را به عنوان نخست وزیر دولت موقت معرفی می کنند .
متن این سخنرانی و پرسش و خبرنگاران و پاسخ امام خمینی بدین شرح است :
اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
آقایان آشفتگى چند ساله ملت ما را مىدانند. مطلعند که تمام دستگاههاى ملى و دولتى فلج شده است، وضع اقتصادى ما رو به نابودى رفته است، وضع فرهنگ ما خراب است، دانشگاهها تعطیلند، مدارس علمى ما تعطیل است، بازارها تعطیل است. تمام اینها مضافاً به خونریزیهایى که تاکنون شده است و آشفتگیهایى که در مملکت ما هست. از اینها اطلاع دارند. و کسانى که مربوطند به این، دست بردارند از شلوغ کارى، و با تعقل اشیاء را فکر کنند و کنار بروند. (1) ما همه این مسائل را ان شاء اللَّه با پشتیبانى ملت حل خواهیم کرد ..
شما خبرنگارها در این مدتها ملاحظه کردید که ملت ما از مرکز تا هر جا که چشم انداز باشد، شهرستانهاى بزرگ و کوچک، دهکدهها، قرا، قصبات، همه با هم یک فکر و یک نظر و با اراده مصمم از ما مىخواهند که رژیم سلطنتى، که یک رژیم پوسیده غیر عُقَلایى است، غیر عقلى است، و رژیم سلطنت محمدرضاخان، همه مردم گفتند که اینها باید سراغ کارشان بروند؛ و همه مردم یکدل و یک جهت جمهورى اسلامى را مىخواهند.
ملت ما مُسْلم است، علاقه مند به اسلام است، عدل اسلامى را دیده است؛ تاریخ ما از حکومتهایى که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومتها چه بوده است، وضع حاکم چه بوده است. حضرت امیرالمؤمنین،. على ابن ابیطالب، که حاکم بر یک صحنه بزرگ [بوده است]، یک ممالک بزرگ، از عربستان سعودى گرفته تا مصر، ایران، عراق و سوریه و سایر جاها را داشته است، همین قاضىاى که خودش قرار داده براى قضا، وقتى که یک نفر یهودى [علیه] او دعوى کرده است و ادعا کرده است چیزى را، قاضى [آن حضرت] را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضى و با یهودى در عرض هم نشستهاند، و دادخواهى شده است، و قاضى حکم برخلاف حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- یعنى حکومت وقت کرده است، و [آن حضرت] تسلیم بوده است.
یک همچو وضع حکومتى در بشر معلوم نیست تحقق پیدا کرده باشد. و ما آرزوى یک همچو حکومتى داریم. یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقه مند باشد؛ عقیدهاش این باشد که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگىاش پست باشد، گرسنگى بخورد. ما مىخواهیم یک همچو حکومت عدلى ایجاد کنیم ..
و چنانکه شما مىدانید- یعنى خبرنگارها به واسطه اطلاعاتى که در ممالک خودشان هست، و ما هم به واسطه اطلاعاتى که در این مملکت داریم و مشاهداتى که داشتیم- از اول که رضاخان کودتا کرد و آمد به تهران، (2) تا آن وقتى که مجلس مؤسسان درست کرد و وکلایى خودش درست کرد، تمام اینها با سرنیزه بود و اراده ملت هیچ دخالت در این مسائل نداشت و ملت به هیچ وجه در حساب نمىآمد.
و یک همچو جمعیتى که او جمع کرده بود و با سرنیزه مسئله مؤسسان را تأسیس کرد و آنها رأى دادند، این رأى رأىِ باطل بوده است؛ این مجلس مجلس ملى نبوده است؛ و چون مجلس ملى نبوده است، رژیم.سلطنتى پهلوى یک رژیم متکى بر سرنیزه بوده است و قانونى نبوده است. وقتى رژیمْ قانونى نشد، مجالسى که بعدها هم تهیه کردند ملى نبوده است، قانونى نبوده است. تمام این مسائل به ما مىفهماند که الآن نه دولت قانونى است، نه مجلس قانونى است- نه این مجلس و نه آن مجلس.
ولهذا چون ما مجلس را غیرقانونى مىدانیم و دولت را هم غیرقانونى مىدانیم و اوضاع کشور را آشفته مىبینیم، براى اینکه خاتمه بدهیم به وضع [آشفته] کشور، ما به واسطه اتکا به این آراى عمومى- که شما الآن مىبینید و دیدید تاکنون که آراى عمومى با ماست و ما را به عنوان «وکالت» یا بفرمایید به عنوان «رهبرى»، همه قبول دارند- از این جهت ما یک دولتى را معرفى مىکنیم، رئیس دولتى را معرفى مىکنیم [تا] موقتاً دولتى تشکیل بدهد که هم به این آشفتگیها خاتمه بدهد، و هم یک مسئله مهمى که مجلس مؤسسان است، انتخابات مجلس مؤسسان را درست کند، و مقدمات آن را درست کند و مجلس مؤسسان تأسیس بشود.
و همین طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمى را انتخاب بکنند. و مجلس مؤسسان؛ ... جمهورى اسلامى را [به] رفراندم بگذارد ... با اینکه من اعتقادم این است که دیگر احتیاج به رفراندم نیست و مردم مکرر به جمهورى اسلامى رأى دادهاند؛ لکن براى اینکه بهانهها تمام بشود و شمارش آرا بشود، ما باید آزادانه یک همچو کارى بکنیم تا مردم بدانند، تا همه عالم بدانند که رأى آزاد که مردم مىدهند به که مىدهند و به چه رژیمى مىدهند. لهذا ما دولت موقت را تعیین کردیم.
و چون جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان را سالهاى طولانى است از نزدیک مىشناسم و یک مردى است صالح، متدین، عقیده مند به دیانت و امین و ملى و بدون گرایش به یک شیئى که برخلاف مقررات شرعى است، من ایشان را معرفى مىکنم که ایشان رئیس دولت باشند. و ایشان وزراى خودشان را بعد تعیین خواهند کرد، و به ما.
معرفى مىکنند تا اینکه شوراى انقلاب ما، که پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند، شوراى انقلاب وزراى ایشان را هم بررسى بکنند، و ان شاء اللَّه مسائل به طور سهل و به طور خوبى انجام بگیرد. و من باید یک تنبه دیگرى هم بدهم و آن اینکه من که ایشان را حاکم کردم، یک نفر آدمى هستم که به واسطه ولایتى که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم .
ایشان را که من قرار دادم واجبُ الْاتِّباع است، ملت باید از او اتّباع کند. یک حکومت عادى نیست، یک حکومت شرعى است؛ باید از او اتّباع کنند. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزاى آن بسیار زیاد است. من تنبه مىدهم به کسانى که تخیل این معنى را مىکنند که کارشکنى بکنند یا اینکه خداى نخواسته یکوقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام مىکنم به آنها که جزاى آنها بسیار سخت است در فقه اسلام.
قیام بر ضد حکومت خدایى قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است. و من تنبه مىدهم به اینها که بر سر عقل بیایند؛ بگذارند مملکت ما از این آشفتگى بیرون برود، بگذارند خونهاى محترم ریخته نشود، بگذارند جوانهاى ما دیگر اینقدر خون ندهند، بگذارند اقتصاد ما صحیح بشود؛ ما بتدریج کارها را اصلاح بکنیم. و از خداى تبارک و تعالى مىخواهم که توفیق بدهد به آقاى مهندس بازرگان که این مأموریت را به وجه احسن انجام بدهد .