bato-adv
کد خبر: ۶۶۸۰۲۸
گفتگو با قادر باستانی ویراستار خاطرات هاشمی درباره انتشار کتاب دوازده نامه در عراق:

روزی که صدام اعتراف کرد

روزی که صدام اعتراف کرد
باستانی گفت: دیدار‌های طارق عزیز و ولایتی، وزیران خارجه عراق و ایران، صدام را راضی نمی‌کرد. در هشتم مرداد ۱۳۶۹، صدام نامه دیگری به هاشمی نوشت و ضمن تاکید بر دیدار رهبران دو کشور از پیشنهاد‌هایی گفت که به نفع ایران بود و نامه‌اش را چنین تمام کرد: «همراه با آرزو‌های خوب برای شما و از طریق شما برای کادر رهبری ایران».
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۸ - ۰۴ مهر ۱۴۰۲

اخیراً در نمایشگاه بین‌المللی‌کتاب بغداد، کتابی با عنوان «مراسلات صدام‌حسین و رفسنجانی»، با ترجمه مازن‌الزیدی، توسط انتشارات دارالکتب العلمیه عرضه شد. این کتاب، ترجمه نامه‌های مبادله‌شده میان صدام حسین، رئیس‌جمهور وقت عراق و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت ایران است که آثار بزرگی در روابط دو کشور داشت.

به این بهانه، هم‌میهن گفتگویی با قادر باستانی، ویراستار مجموعه خاطرات هاشمی‌رفسنجانی در دفتر نشر معارف انقلاب که در سال ۱۳۸۶ برای اولین بار، این نامه‌ها را گردآوری و در کتابی با عنوان «دوازده‌نامه»، منتشرکرد، داشته که باهم میخوانیم:

باستانی درباره تاریخچه نامه‌های رد و بدل‌شده میان ایران و عراق گفت: از ابتدای اردیبهشت سال ۱۳۶۹، دو سال بعد از پایان جنگ، مکاتباتی بین صدام و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی شکل گرفت که در‌نهایت در ۲۳ مرداد سال ۱۳۶۹، منجر به پذیرش همه خواسته‌های ایران از سوی عراق، به‌ویژه آزاد‌شدن همه اراضی اشغال‌شده، آزادی بدون قید و شرط اُسرای ایرانی و بازگشت به قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر شد که بزرگترین موفقیت برای دیپلماسی ایران بود و این می‌تواند الگویی روشن برای دیپلماسی مبتنی بر ترجیح منافع ملی برای دولتمردان در همه اعصار باشد.

او افزود: صدام، اولین نامه را به واسطه یاسر عرفات، رئیس وقت سازمان آزادیبخش فلسطین و با عنوان رهبر انقلاب و رئیس‌جمهور، ارسال کرد. آیت‌الله هاشمی با شم سیاسی قوی‌ای که داشت، متوجه شد، برای کشور فرصت طلایی بزرگی پیش آمده است. صدام قصد داشت، کویت را اشغال کند و نیاز داشت که فوراً مسائل خود را با ایران به نحوی حل نماید؛ بنابراین فرصت خوبی برای ایران بود که خواسته‌هایش را به دست آورد. آن زمان اگرچه دو سال از پایان جنگ می‌گذشت، اما اسیران هنوز در بند رژیم بعثی بودند و تکلیف اراضی در اشغال، مشخص نشده بود. در مشی سیاسی هاشمی، توجه به منافع ملی در درجه اول اهمیت قرار داشت، بنابراین با مشورت مستمر با رهبری و استفاده از توان کارشناسی وزارت امورخارجه و شورایعالی امنیت ملی، مذاکرات با صدام حسین را راهبری کرد و با اشراف به روان‌شناسی صدام، در پیش‌نویس‌های تهیه‌شده، تغییرات جدی ایجاد کرد و با استفاده از شرایط بحرانی عراق که برای اشغال کویت، نیاز به ایجاد امنیت از ناحیه ایران داشت، توانست اهداف کشور را بدون واگذاری هیچ امتیازی، از عراق به دست بیاورد.

او با یادآوری وقایع منجر به ختم جنگ، خاطرنشان کرد: هاشمی در پایان‌دادن به جنگ، فداکاری کرد و از جان و آبروی خود گذشت. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران در ۲۶ تیر۱۳۶۷ و برقراری آتش‌بس در ۲۹ مرداد همین سال، یک وضعیت ناپایدار نه جنگ - نه صلح بین ایران و عراق ایجاد شد که هزینه سنگینی به کشور تحمیل می‌کرد. در تاریخ۱۳ تیر ۱۳۶۹، نمایندگان ایران و عراق، برای اولین بار بدون حضور دبیرکل در مقر سازمان ملل مذاکره کردند، اما باز بی‌نتیجه بود. در همان ایام صدام درگیری‌های لفظی با کویتی‌ها داشت و می‌خواست زودتر تکلیف صلح با ایران را مشخص کند.

باستانی اضافه کرد: دیدار‌های طارق عزیز و ولایتی، وزیران خارجه عراق و ایران، صدام را راضی نمی‌کرد. در هشتم مرداد ۱۳۶۹، صدام نامه دیگری به هاشمی نوشت و ضمن تاکید بر دیدار رهبران دو کشور از پیشنهاد‌هایی گفت که به نفع ایران بود و نامه‌اش را چنین تمام کرد: «همراه با آرزو‌های خوب برای شما و از طریق شما برای کادر رهبری ایران». رئیس‌جمهور عراق، اجلاسی را با این ترکیب پیشنهاد کرده بود؛ در طرف عراقی، شخص صدام، جانشین فرماندهی و عزت ابراهیم، جانشین شورای فرماندهی انقلاب و در طرف ایرانی، دو مقام عالی‌رتبه یعنی آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، اما مسئولان ایران به این نتیجه رسیدند، دیدار مستقیم با صدام حاصلی ندارد.

هاشمی، رئیس‌جمهور وقت و جانشین فرمانده‌کل قوا، در این باره نوشته است: «صدام فکر می‌کرد اگر با هم بنشینیم، مسائل حل می‌شود. ما منتظر بودیم تا مطمئن شویم که هدفش سوءاستفاده نباشد. وقتی با قرائن متوجه شدیم که این مسائل به کویت برمی‌گردد، دیگر مصلحت نبود با او ملاقات کنیم؛ چون عراق می‌توانست بگوید در ملاقات‌هایی که با ایران انجام شده است، در رابطه با کویت هم بحث کردیم و آن‌ها (ایرانی‌ها) هم با آن موافق بودند. دروغ گفتن برای صدام و حزب بعث خیلی آسان بود. ما با مشورت عمل می‌کردیم. نخست مسئله در وزارت خارجه بررسی می‌شد؛ اگر کافی نبود در شورایعالی امنیت ملی مطرح می‌شد و اگر لازم بود، با رهبری در میان می‌گذاشتیم. رهبری معمولا متن نامه‌ها را با دقت می‌خواندند و در شورای امنیت بررسی می‌شد و در دولت مشورت می‌کردیم.»

باستانی در ادامه این گفتگو اظهار داشت، آقای هاشمی در سال ۱۳۸۶، این نامه‌های تاریخی را در اختیار دفتر نشر معارف انقلاب گذاشت و متن کامل آن را با عنوان «دوازده نامه» منتشر کردیم. حال انتشار آن در عراق هم مغتنم است، چون نامه‌ها نشانگر درایت و مسئولیت‌شناسی مسئولان وقت کشور است که با فرصت‌شناسی و ارجحیت منافع ملی، صدام را وادار به پذیرش شکست در جنگ و پیروزی ایران کردند. صدام در آخرین نامه نوشت: «آقای رفسنجانی، با این تصمیم ما، همه چیز روشن و تمام خواسته‌ها و مسائلی که بر آن تکیه می‌کردید، تحقق می‌یابد و چیزی نمانده است، مگر آنکه موافقتنامه‌ها آماده و امضا شود، تا هر یک از ما جهت ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم.» صدام در نامه آخر، صراحتاً بر اخوت میان ایران و عراق و لزوم اجرای توافق ۱۹۷۵ الجزایر تاکید نمود؛ همان توافق‌نامه‌ای که پیش از حمله آن را پاره کرده و خواستار تغییر آن شده بود.

او با انتقاد از محتوای تبلیغات در هفته دفاع مقدس تصریح کرد: اعتراف صدام به پیروزی ایران، می‌تواند به‌عنوان «روز پیروزی در دفاع مقدس» جشن گرفته شود، اما متاسفانه دستگاه‌های تبلیغاتی مخصوصاً سازمان صداوسیما و نهاد‌های مختلف، نه‌تن‌ها در این باره حرفی نمی‌زنند، بلکه نام فرمانده جنگ و ایثارگری‌های بزرگ او را سانسور می‌کنند و سعی‌شان بر این است که ناجوانمردانه نام هاشمی را از تاریخ جنگ ایران و عراق حذف کنند و کسانی را صاحب نقش معرفی کنند که آن زمان در حاشیه بودند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین